آقا بالا ضیایى فرزند داودعلى. در سال ۱۲۹۹ه .ش در شهرک (شهرکیان) متولد شد و از اولین دانشآموزان مدرسه (تمدن) بود که پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى در سن ۱۱ سالگى براى تحصیل در سطوح بالاتر راهى اصفهان شد و همراه با تحصیل به کار و فعالیت نیز پرداخت و کسب مدرک ششم ابتدایى هرگز نتوانست روحیهى علمآموزى این نوجوان روستایى جویاى یادگیرى را ارضاء نماید.
لذا براى رسیدن به سطوح بالاتر علمى راهى مدرسه دارالفنون تهران گردید و هرگزدر هیچ مرحلهى یادگیرى از کسى کمک مالى نخواست و با مشاغلى که داشت تا سطح دیپلم ادامه داد. ادبیات فرانسه را در دارالفنون به نحو اَحسن فرا گرفت به طورى که کلیه کتابهاى فرانسه را به راحتى مطالعه و نگارش مىکرد در همین دوران به استخدام دستگاه نخست وزیرى درآمد و به سبب هوش و ذکاوت و فعالیتهاى شبانه روزى به مراحل بالاترى رسید. در سالهاى ملى شدن صنعت نفت از مبارزین بود.
در این سالها خدمات بى شمارى به نفع ستم دیدگان جامعه داشت ولى به علت عدم سازگارى با درباریان و سناتورها و اختلافات شدید با این افراد منفصل از خدمت شد و به شهر اصفهان بازگشت و مشغول به امرار معاش گردید ایشان به جهت اعتقادات مذهبى خود براى مال و منال دنیا ارزشى قائل نبودند و هرگز از جایگاه خود سوء استفاده ننمودند. و در سالهایى که در مسند حکومتى بودند حلال مشکلات بسیارى از عامه مردم بودند، در زلزله بوئین زهرا تعدادى از مسئولین با نفوذ حکومتى را که در کمک رسانى به مردم کوتاهى کرده بودند تنبیه نمودند.
زیاده خواه که بیت المال را به نفع خود تسخیر کرده بودند باعث دشمنى حکومت با ایشان شد و حکومت، آقاى ضیایى را با قطع حقوق و مزایاى دولتى تحت فشار قرار داد تا شاید با حکومت همکارى نماید. ولى هرگز نتوانست او را به تسلیم وادارد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نخست وزیر وقت حقوق معوقهى آقاى ضیایى را در دو قسط پرداخت نمود و از ایشان دعوت به کار کرد ولى به جهت مشکل جسمانى (ناراحتى قلبى) نپذیرفتند و در سال ۱۳۵۸ به علت تصادفى که منجر به فوت همسر و یکى از فرزندانش شد. ناراحتى قلبیش تشدید گردید که همان موجب فوت او در سال ۱۳۶۱ (ه .ش) شد و در قبرستان عمومى شهر
اصفهان مدفون گردید.

